ایوان دانیلوف، مولف بلوگ Crimson Alter به این ارتباط می نویسد، در گردهمایی در داووس بانفوذترین چهره های بلاک اقتصادی اداره ریاست جمهوری، ستیون منوچین رئیس خزانه و ویلبروس روس وزیر مالیه امریکا، بصورت علنی راجع به این اعلام داشتند که به امریکای ترامپ دالر ضعیف ضروری و مفید می باشد که کاهش نرخ تبادله اسعار امریکایی را در بازارهای بین المللی تحریک کرد.
خود ترامپ که آشکارا از چنین واکنش شدید ناراضی شده، سعی نمود خونسردی خود را حفظ کند و خاطرنشان ساخت که بالاخره، در کدام زمان آینده تابناک و نامعین، او میخواهد دالر ضعیف را مشاهده کند. ولی فعلاً بازارها بر وی باور ندارند.
عملکرد اداره ترامپ در جبهه اسعار از منطق برنامه ریاست جمهوری او ناشی میگردد. دالر قوی هرگونه تلاش های بازگرداندن تولید اجناس و خدمات در امریکا که باید در بازار جهانی رقابت نمایند، بی مفهوم می سازد، چون به آنها در آنجا اصلاً هیچکس نسبت بهای بلند ضرورت نخواهد داشت. برعلاوه: دالر گران واردات چین و کالای اروپایی را به امریکا هنوز هم پرمنفعت و خروج ظرفیت های تولیدی به خارج را — دلخواه، می سازد. واضح است که برخلاف واردات ارزان میتوان تعرفه های ممنوعه وضع کرد، ولی اقدامات جوابیه اتحادیه اروپایی، چین و دیگر کشورها حد اقل زیان متناظر به صادرات امریکایی وارد می سازند.
ستیون منوچین رئیس خزانه امریکا در داووس اعلام داشت:«روشن است که دالر ضعیف تر — این برای ما خوب است، به خاطریکه این با تجارت و امکانات دیگر مربوط می باشد». او افزود که در دورنمای کوتاه مدت ارزش دالر «اصلاً باعث نگرانی» اداره کاخ سفید نمی گردد.
برای اداره ترامپ گذار به سیاست دالر ضعیف — این فیصله مجبورانه است و منقدان او برحق به این اشاره میکنند که این فیصله برای امریکا عواقب ناخوشایند در عرصه سیاست خارجی در قبال خواهد داشت. روزنامه Wall Street Journal به جهات آشکارا منفی استراتیژی ترامپ اشاره میکند:« امریکایان اموال را در خارج خریداری میکنند، به خاطر که کشورهای دیگر اشیای را تولید میکنند که برای امریکایان دلخواه یا ضروری می باشند<…> کالاها، مانند نفت و مس، با دالر فروخته میشوند، پس، دالر ضعیف تادیه دالرهای زیاد به خاطر این کالا پیشبینی میکند. این برای دیکتاتوران در چنین کشورها، مانند وینزویلا بهتر است. برای امریکایان این بسیار خوب نیست».
به آسانی میتوان مشاهده کرد که آن منطق که راجع به آن روزنامه Wall Street Journal مینویسد، نقاط معین مثبت برای روسیه پیشبینی میکند.
نباید گفت که اداره امریکا پلان ندارد — پلان موجود است. ولی تحقق آن زرنگی زیاد، اشتباهات زیاد رقبا و طالع بسیار زیاد مطالبه میکند.
طوریکه ستیون منوچین اظهار داشت، «در دورنمای دراز مدت قوت دالر در قوت اقتصاد امریکا و در این است که دالر اسعار عمده ذخیروی جهانی بود، است و خواهد بود».
دیک بویی تحلیلگر مشهور از بانک Vertical Group با شدت هرچه بیشتر چنین اظهار نظر نمود:« خارجیان قروض دولتی امریکا را تمویل نخواهند کرد، اگر سیاست امریکا تخریب ثبات دالر باشد».
آن فردای باسعادت امریکا، با اقتصاد قوی و دالر قوی که راجع به آن ترامپ و هواداران او صحبت میکنند، شاید هیچگاه فرا نه رسد. در اینجا همه چیز به امریکا مربوط نمی باشد، بلکه به آن مربوط است که با چه سرعت و با چه موثریت مخالفان جیوپولیتیکی یا رقبای واشنگتن و حالا در این دو کتیگوری میتوان تمام جهان، بشمول اتحادیه اروپایی، را شامل شاخت، خواهند توانست دالر را از تجارت جهانی خارج سازند و آن را از موقف «اسعار عمده ذخیروی بین المللی» محروم سازند.
نظر به اینکه بوندیسبانک در مورد بازگرداندن طلای خود از امریکا و خرید یوان توسط ذخایر طلای خود فیصله نموده و نظر به اینکه با چه سرعت روسیه و چین ذخایر طلای خود را افزایش میدهند — میتوان گفت که این پروسه همین اکنون آغاز شده است.